در این بازارچه کوچک هر چیزی پیدا میشود، از ترشیجات و داروی گیاهی گرفته تا بدلیجات و سنگ مصنوعی! محصولاتی که بانوان منطقه۶ با هنر دست و مهارت خودشان درست کردهاند تا گامی در مسیر خوداشتغالی برداشتهباشند.
این بستر بههمت بخش آموزش فرهنگسرای غدیر برای بانوان منطقه فراهم شدهاست و آنها میتوانند بدون پرداخت هزینهای هر پنجشنبه در سالن اصلی فرهنگسرا یک میز فروش برپا کنند و محصولات خود را روی آن بچینند.
عصر پنجشنبه است. فرهنگسرای غدیر در تقاطع بولوارهای شهیدرستمی و شهیدشیرودی بهواسطه برنامهها و کلاسهای آموزشی خود حسابی شلوغ است، اما فضای داخل فرهنگسرا قدری با روزهای قبل فرق میکند. در سالن ورودی فرهنگسرا چهاردهخانم دستساخته هنری و غذایی خود را برای فروش گذاشتهاند. تقریبا همه آنها هنرجویان کلاسهای آموزشی فرهنگسرا هستند که به واسطه طرح فرهنگسرا امکان آن را یافتهاند تا بازاری برای فروش محصولات خود داشته باشند.
زهرا شاهآبادی، مسئول آموزش فرهنگسرا که مسئولیت برپایی این بازارچه را برعهده دارد، میگوید: ما کلاسهای هنری بسیاری برای بانوان منطقه برگزار میکنیم، اما بعداز پایان کلاسها همهچیز تمام میشد و هنرجوها به حال خود رها میشدند. باید زمینهای فراهم میکردیم که هنرجویان آموختههای خود را به کالای قابل فروش تبدیل کنند.
اینطور بوده که بازارچه فروش محصولات در فرهنگسرای غدیر شکل گرفته و حالا نیمی از چهاردهفروشنده بازارچه، هنرجوهای کلاسهای آموزشی فرهنگسرا هستند؛ افرادی که پساز پایان کلاسشان خواستهاند وارد بازار کار شوند و به خوداشتغالی برسند. ترشیجات، بدلیجات، سنگ مصنوعی، روبالشی و... غرفههای این بازارچه متنوع هستند.
با وجوداین آنطورکه مسئول آموزش فرهنگسرا میگوید، هم برگزارکنندگان و هم فروشندگان درتلاشاند که غرفههای دیگری هم به بازارچه اضافه شود تا محصولات تنوع بیشتری داشتهباشد. ضمن اینکه هیچ محدودیتی برای سنوسال فروشندهها نیست و حالا هم فروشنده نهساله دارند، هم فروشنده پنجاهساله.
شاهآبادی، اما از معیار دیگری میگوید که برای انتخاب فروشندهها گذاشته شده است. او میگوید: اصل اینست که بازارچه گرهی از کار فروشندهها باز کند؛ بههمین دلیل علاوه بر هنرجویان خود فرهنگسرا، از بیرون نیز فروشندههایی را در بازار پذیرفتهایم که بیشتر آنها زنان سرپرست خانوار هستند.
البته هنوز چندهفته بیشتر از راهاندازی این غرفههای هفتگی نمیگذرد و شاهآبادی امیدوار است این برنامه تا پایان سال ادامه داشتهباشد؛ امیدی که احتمال تحققش زیاد است، چون مدیر فرهنگسرای غدیر هم به ادامه این مسیر معتقد است.
اصل اینست که بازارچه گرهی از کار فروشندهها باز کند
سیدامین علمیحسینی میگوید: عرصه آموزش پرمخاطبترین حوزه فعالیت فرهنگسراهاست، اما آموزش زمانی اثرگذاری کامل خواهد داشت که زمینههای عرضه آنچه مخاطب میآموزد، نیز فراهم شود.
او فقدان زمینههای بروز استعدادها و نمود آموزشها بهصورت عملی را حلقه مفقوده نظام آموزشی فرهنگسراها میداند و اضافه میکند: لازم بود هنرجویان فرهنگسرا فضایی برای ارائه محصولات خود داشته باشند؛ ازاینجهت بازارچه هفتگی راه انداختیم تا هم کارهای خود را به اهالی محله معرفی کنند و هم امکان درآمدزایی داشته باشند.
مدیر فرهنگسرای غدیر، استقبال مردم از این بازارچه را نیز خوب ارزیابی میکند و میگوید: بازارچه در ساعات شلوغی فرهنگسرا برپا میشود؛ بههمیندلیل دستساختههای هنرجویان و هنرمندان هم خوب دیده میشود هم خوب به فروش میرود.
فاطمه ابراهیمی، فروشنده ۴۱ ساله
چهارپنجسال پیش، این کار را شروع کردم تا کمکخرج خانواده و همسرم باشم. ابتدا آشپزی میکردم، اما بعد بهطور تخصصی کار ترشی را شروع کردم. حالا همه جور ترشی درست میکنم. بیشتر مشتریهای من، همسایهها و آشناها هستند و این اولینباری است که در یک بازارچه فروش شرکت میکنم. دخترم را برای شرکت در کلاس کامپیوتر به اینجا میآوردم و اتفاقی از راهاندازی بازارچه باخبر شدم. دو روزی که در بازارچه شرکت کردم هم تجربه خوبی بود، هم فروش داشتم هم کلی سفارش گرفتم.
فرشته سید، فروشنده ۳۵ ساله
کار من تولید ظروف مختلف با سنگ مصنوعی است، از جاعودی گرفته تا ظرف میوهخوری. چند ماه پیش در کلاس سنگ مصنوعی فرهنگسرا شرکت کردم. آموزشها دقیق و خوب بود و بهمحض پایان دوره، شروع کردم به تولید محصول باکیفیت، اما بستر مناسب برای فروش نداشتم.
بیشتر مشتریهایم خانمهایی هستند که فرزندانشان را به فرهنگسرا میآورند و سری هم به بازارچه میزنند
به پیشنهاد خانم شاهآبادی در بازارچه شرکت کردم. ظروف سنگ مصنوعی، چون نسبتبه دیگر محصولات بازارچه قیمت بیشتری دارد، فروش من کمتر از دیگر فروشندهها بود، اما به آینده این شغل امید دارم.
فاطمه علیپور، فروشنده ۵۰ ساله
من ساکن روستای کال چغوکی هستم. روستای ما حتی یک مغازه داروی گیاهی نداشت. این شد که چهارسال پیش به فکر فروش داروی گیاهی افتادم. شکر خدا کارم در روستای خودمان گرفته است و هر پنجشنبه ۶صبح هم با اتوبوس به شهر میآیم و در این بازارچه، داروی گیاهی میفروشم و بعد، ۲بعدازظهر بساطم را جمع میکنم و برمیگردم.
اینجا هم فروشم بد نیست. بیشتر مشتریهایم خانمهایی هستند که فرزندانشان را به فرهنگسرا میآورند و سری هم به بازارچه میزنند.
هدیه محمدی، فروشنده ۱۰ ساله
من کوچکترین فروشنده بازارچه هستم. با مهره و کش و نخ دستبند، انگشتر و گوشواره درست میکنم و میفروشم. ساخت بدلیجات را در یکی از کلاسهای فرهنگسرای غدیر یاد گرفتهام. بعد از آن هم به پیشنهاد خانم شاهآبادی اینجا غرفه گرفتم. از فروشم راضی هستم. در دو روز توانستم ۲۵۰هزارتومان بدلیجات بفروشم. دوست دارم این کار را ادامه بدهم و بعدها بدلیجات دیگری هم بسازم. بیشتر مشتریهای من دخترهای همسنوسال خودم هستند که در کلاسهای فرهنگسرا شرکت میکنند.
* این گزارش دوشنبه ۲۲ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۸ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.